محل تبلیغات شما

خدا جونم میدونم که این نشونه های کوچک نشون از اتفاقای بزرگ داره

فقط باید صبور باشم.

مرسی که بیادم اوردی لحظه ای روکه از ذهنم گذشت کاش من صبحانه درست کنم ک گرشا عاشقش باشه و خودش بیاد دنبال اون

و امروز صبح وقتی جواد زنگ زد و گفت از ۷ صبح گرشا بیدار شده و میگه املت

آخرین روزای تهران بودن

امروز سومین روز ورودم به ۲۴ سالگی هست

کاش یکیو داشتم حرفمو بفهمه ...

صبح ,درست ,گرشا ,کنم ,تفکرات ,اتفاقای ,اتفاقای بزرگ ,و جواد ,جواد هم ,خورد و ,و قشنگ

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها